سفر خاموش برگها از شاخه تا زمین، من را به یاد چرخههای پیوستهی تغییری میاندازد که ما نیز تجربه میکنیم... و نه فقط فصلهای تغییر کننده، بلکه چرخههای زندگی، مرگ و غم.
در اینجا چند درسی که این فصلهای تغییرکننده میتوانند به ما درباره غم، مرگ و از دست دادن یاد بدهند:
1.مرگ قسمت کاملاً طبیعی از زندگی است!
وقتی در زمان زمستان به اطرافتان نگاه میکنید، مرگ را در همهجا میبینید. درختان برهنه، حیواناتی که عمیقاً در خواب زمستانی خود فرو رفتهاند، و برف سفیدی که همه چیز را میپوشاند (اگر در نیمکره شمالی باشید). و مرگ اکثر چیزهای اطراف شما میتواند حس عمیقی از تاریکی و افسردگی به شما دهد.
با این حال، در هر بهار، بدون شک، برف ذوب میشود و گلها دوباره شروع به شکوفایی میکنند. مرگ نه تنها طبیعی است، بلکه برای زندگی ضروری است. طبیعت به ما این درس را میدهد، و از آنجایی که ما جزء طبیعت هستیم، باید به خاطر داشته باشیم، مهم نیست چقدر مرگ سخت باشد.
2.به دست آوردن منابع برای روزهای تاریک آینده، طبیعی است.
بیایید با متافور زمستان ادامه دهیم... هنگامی که زمستان نزدیک میشود، حیوانات و انسانها در همه جا محصولات خود را جمعآوری کرده و برای روزهای تاریک و ناامیدتری که پیش روی است، ذخیره میکنند. ما میدانیم که مرگ بسیاری از شکلهای زندگی که ما را تغذیه میکنند نزدیک است، و برای آن خودمان را آماده میکنیم.
ما نمیتوانیم بدانیم که مرگ یک عزیز به زودی رخ خواهد داد. این همچون فصول زمینی، برنامهریزی شده و به ثبات رسیده نیست. و ما میتوانیم با آمادهسازی برای از دست دادن به طور کلی، خودمان را مجهز کنیم. با پذیرش مرگ درون خودمان. و با داشتن یک اجتماع محکم. و با داشتن یک مشاور برتر. و با داشتن یک تمرین روزانه که ما را به اعتدال و سلامتی نگه میدارد. با دارا بودن گیاهان دارویی و چایهایی که ما را شاداب میکنند. که با داشتن این منابع که از پیش در زندگیهای ما وجود دارند، میتوانیم در زمانی که واقعاً به آنها نیاز داریم، به آنها اتکا کنیم، همانطور که در تغییرات فصلی این کار را میکنیم.
3. اندوه واقعی است، اما همیشه شکل تغییر خواهد کرد.
وقتی ما تغییرات فصلی را مشاهده میکنیم، متوجه میشویم که همه شکلها در همه راهها و همیشه تغییر میکنند. پس چرا اندوه ما تغییر نمیکند؟ در ابتدا، اندوه ممکن است حس کنید که به زمین چسبیدهاید و ناتوان به عمل کردن هستید. و ممکن است آرزو کنید که اندوه شما فقط برود. مانند برگی که از درخت میافتد، آن میمیرد و تجزیه میشود، و زندگی جدیدی را به همراه خواهد آورد.
شنیدهام که بسیاری از متخصصان اندوه میگویند که اندوه هرگز دور نمیشود، بلکه با ما رشد میکند. ما با گذراندن از تمام مراحل آن، به آن به شکل متفاوتی وابسته میشویم. به نوعی، اندوه جزئی از هویت ما میشود. و ما را مهربانتر و حساستر میکند. پس به جای آنکه آرزو کنید اندوه شما از بین برود، به آن اجازه دهید تا از طریق فرآیند طبیعی خود حرکت کند.
4.از درد و از دست دادن ما، زندگی جدید میتواند شکل گیرد.
همانطور که در بالا اشاره کردم، اندوه و از دست دادن، همانند هر چیز دیگر، نیز زندگی جدید را تغذیه میکنند. هیچ کسی که من با او آشنا شدهام، به من نگفته که اندوه او را تغییر نداده است. این واقعاً ما را تغییر میدهد. اما گاهی اوقات یک نگاه نامطلوب به آن داریم. گاهی اوقات فکر میکنیم که اندوه ما "روحیه ما را خراب" میکند. اما اگر ما واقعاً به تمامی راه را دنبال کنیم، از طریق فرآیند کامل آن، آیا اندوه واقعاً قلب ما را باز نمیکند؟ آیا در هر قلبی که در حال اندوه است، یک دانه کوچک از زیبایی و مهربانی نیز کاشته نمیشود؟ آیا اندوه به ما کمک نمیکند تا عمق خود را پیدا کنیم و یک راه بیشتر باز و فضایی برای نگهداشتن دیگران در زمانهای سختشان نداشته باشیم؟
پس شاید، ما بتوانیم راهی پیدا کنیم تا اندوه ما را به بهترین شکل ممکن تغییر دهیم.
و شاید، در نهایت، اندوه اصلاً اینقدر بد نباشد.
شاید، در این صورت، اندوه یک معلم حکیم باشد، مانند فصول، و ما میتوانیم با آموزههای آن هنگامی که میآیند، راضی باشیم.
به یاد داشته باشیم که زندگی ناپایدار است و محبتها و مهربانیها همیشه در خاطرهها باقی میمانند. بگذارید با خرید تاج گل به مراسم ترحیم، یاد عزیزانمان را گرامی بداریم و به خانوادههایشان نشان دهیم که هرگز فراموش نمیشوند. این کار کوچک میتواند نوری از عشق و همدردی در دلهایشان روشن کند و به آنان امید و آرامش ببخشد.